امروز حدود یازده صبح برای یک کار بانکی ماشینم را از حیاط منزل بیون آوردم و رفتم دنبال کارم. هنگام برگشت به محض پیچیدن داخل کوچه از دیدن تجمع مردم و ماشین گشت پلیس یکه خوردم بخصوص که این تجمع دقیق روبروی خانه ی ما بود. به سختی همان نزدیکیها جای پارک گیر آوردم و ماشین را پارک کردم. اولین کارم به سمت خانه رفتم که خوشبختانه مربوط به ما نبوداما خانمم را بین مردم دیدم و به طرفش رفتم و علت تجمع مردم و آمدن پلیس را جویا شدم. با سر روبروی خودمان خانه همسایه روبرو که ترافیک سنگین انسانی بود را نشان داد و گفت جنازه یک مرد افتاده می گویند سنگ کوب کرده است. بعد افزود: "تو وقتی رفتی ندیدیش؟" من چیزی ندیده بودم پشت سرم یک تاکسی بار که متعلق به همان همسایه بود پارک شده بود. تحقیقات اولیه نشان میداد که از فوت نامبرده حدود 5 ساعت گذشته بوده و میان دوتا ماشین کنار هم پارک شده افتاده بوده. بهرحال جنازه مرد فوت شده، در میان غوغا و جیغهای ن خانواده اش بردند. به خانواده اش از طریق موبایلش افسر اعزامی تحقیق کلانتری، خبرداده بود.
همه همسایه ها متاثر شده بودند و کسی آن بنده خدا را نمی شناخت. ظاهرا 31 ساله بود و همسر و یک بچه داشت.
خدا رحمتش کند.
تقریبا به هر چیز فی که عمرش به آخر رسیده و دیگه کاربردی نداشته باشه، ضایعات فی می گن. حالا از آهن گرفته تا استیل، چدن، آلومینیوم، مس، برنج، مفرغ، سرب، روی و . این ضایعات، هم به صورت خام به فروش می رسن و هم در قالب محصولاتی مثل باتری، بطری فی نوشابه یا حتی موتور ماشین.
ضایعات علاوه بر محیط های صنعتی، در نواحی مسی هم وجود دارن و اکثرا بعد از جمع آوری در یک محیط باز، انبار می شن. بد نیست بدونید به این دلیل که حجم آهن قراضه ها در این انبارها بسیار بالاست و احتمال حادثه در اثر کند و کاو وجود داره؛ معمولاً انبارهایی که اجازه ی ورود به افراد رو می دن، در ابتدا ازشون تعهد می گیرن و مسئولیت هرگونه حادثه رو به مشتری واگذار می کنن!
در این صنعت خطرات زیادی وجود داره چون در بین این ضایعات، فاتی با خواص رادیواکتیو وجود دارن که می تونن منجر به مرگ، صدمه و آسیب های محیط زیستی بشن. دو حادثه یکی در هند و دیگری در برزیل شاهد این مدعا هستن.
مواد سمی مثل آزبست یا موادی مثل بریلیوم، کادمیوم و جیوه می تونن برای کارکنان و محیطی که در اون قرار دارن، خطرات بی شماری ایجاد کنن. علاوه بر این بسیاری از وسایل موجود در این انبارها خطرناک هستن.
این وسایل غول پیکر در ابعادی وسیع و با نیروی بالا، در صورت بی دقتی و اشتباهات انسانی و غیره می تونن زمینه ساز حوادثی جبران ناپذیر باشن.
بهر حال ضایعات به هر شکلی که باشن و حتا با داشتن سودهای کلان برای بعضی ها اما آسیبهای جبران ناپذیری به محیط زیست میزنن. ویدیو انمیشن زیر نمایش بسیار گویایی به کمک هنر انیمیشن از این فاجعه ی بزرگ است. ببینین و نظر یادتون نره
یک جایی این موسیقی را دیدم که خیلی عجیب بود هم آلات نوازندگان و هم خود نوازندگان و هم تم و زمینه ی نوایی آن.
گروه LIFA به صورت زنده در Castlefest 2017 اجرا کرده است.
"به یاد داشته باشید که همه ی ما برادر هستیم
همه ی مردم، جانوران، درختان و سنگ و باد
ما همه از یک موجود بزرگ می روییم
همیشه آنجا بوده است
قبل از اینکه مردم زندگی کنند و او را نامگذاری کردند
قبل از اولین بذر"
این قطعه زیبا را در ادامه مطلب ببینید و لذت ببرید .
یک ویدیو کلیپ هندی بنام دیلبر دیلبر که از یک فیلم برداشت شده بود اوایل سال 2018 خیلی صدا کرد و مورد استقبال زیاد در سراسر جهان قرار گرفت. در این میان ورژنهای مختلفی از آن ساخته شد که من آمریکایی و عربیش را دیدم حالا در زبانهای دیگری بود من خبر ندارم. عربیش را چون زبانش را میفهمم بیشتر پسندیدم و اینکه بر همان سبک و سیاق و فضای هندی با اجرا و رقص زیبای نورا فاتحی ساختند.
جالب است در ادامه مطلب ببینید و لایک یادتان نرود.
امروز حدود یازده صبح برای یک کار بانکی ماشینم را از حیاط منزل بیون آوردم و رفتم دنبال کارم. هنگام برگشت به محض پیچیدن داخل کوچه از دیدن تجمع مردم و ماشین گشت پلیس یکه خوردم بخصوص که این تجمع دقیق روبروی خانه ی ما بود. به سختی همان نزدیکیها جای پارک گیر آوردم و ماشین را پارک کردم. اولین کارم به سمت خانه رفتم که خوشبختانه مربوط به ما نبوداما خانمم را بین مردم دیدم و به طرفش رفتم و علت تجمع مردم و آمدن پلیس را جویا شدم. با سر روبروی خودمان، خانه همسایه روبرو که ترافیک سنگین انسانی بود را نشان داد و گفت جنازه یک مرد افتاده می گویند سنگ کوب کرده است. بعد افزود: "تو وقتی رفتی ندیدیش؟" من چیزی ندیده بودم پشت سرم یک تاکسی بار که متعلق به همان همسایه بود پارک شده بود. تحقیقات اولیه نشان میداد که از فوت نامبرده حدود 5 ساعت گذشته بوده و میان دوتا ماشین کنار هم پارک شده افتاده بوده. بهرحال جنازه مرد فوت شده، در میان غوغا و جیغهای ن خانواده اش بردند. به خانواده اش از طریق موبایلش افسر اعزامی تحقیق کلانتری، خبرداده بود.
همه همسایه ها متاثر شده بودند و کسی آن بنده خدا را نمی شناخت. ظاهرا 31 ساله بود و همسر و یک بچه داشت.
خدا رحمتش کند.
درباره این سایت